چه کسی بیتکوین را ایجاد کرد؟
بیش از ۱۶ سال پیش، در روز هالووین سال ۲۰۰۸، فردی با نام ساتوشی ناکاموتو یک مقاله سفید درباره یک سیستم پول الکترونیکی همتا به همتا را به یک لیست ایمیل سایفرپانک ارسال کرد. بیتکوین اندکی پس از آن راهاندازی شد و به سرعت به یک جنبش فرهنگی جهانی و صنعتی چند تریلیون دلاری تبدیل شد.
بنیامین والاس در نوامبر ۲۰۱۱ مقالهای درباره این پدیده برای مجله WIRED نوشت که او را به یکی از نخستین روزنامهنگاران در فضای عمومی تبدیل کرد که به موضوع رمزنگاری پرداخته است. آن زمان، هیچکس به نظر نمیرسید هویت ناکاموتو را بداند و علیرغم تلاشهای فراوان، والاس نیز نتوانست این معما را حل کند.
به طور جالبی، نویسنده کتاب “سرکه میلیاردر: معمای گرانترین بطری شراب جهان” (۲۰۰۹) در سال ۲۰۲۲ پس از دریافت ایمیلهای مکرر از یک کارمند سابق تسلا که به شدت معتقد بود ایلان ماسک همان ناکاموتو است، دوباره به این معما بازگشت. والاس از این نظریه فاصله میگیرد، اما یافتههای خود را در “آقای مرموز ناکاموتو” که یک تحقیق ۳۴۲ صفحهای است، بررسی کرده که قرار است در ۱۸ مارس منتشر شود.
نتیجه؟ در نهایت، والاس مجبور میشود اعتراف کند که دوباره نتوانسته معمای ناکاموتو را حل کند. اما وسواس او به یک بررسی دقیق از تاریخچه بیتکوین و تمرکزی ویژه بر سایفرپانکهایی که ایدههایشان به تولد این ارز دیجیتال کمک کرده است، منجر شده است. “آقای مرموز ناکاموتو” یک اثر مناسب برای کهنه سربازان و مبتدیان کریپتو است که کنجکاو به دانستن بیشتر درباره منشأ بیتکوین هستند؛ در این مورد، قابل مقایسه با “کریپتوپینان: ایدهآلیسم، طمع، دروغها و شکلگیری اولین جنون بزرگ ارز دیجیتال” (۲۰۲۲) لورا شین است، که بر روزهای اولیه ویتالیک بوترین و اتریوم تمرکز دارد.
والاس در طول کتاب از یک لیست بلند از مظنونین مرور میکند. از جمله محبوبترینهای او میتوان به هل فینی، دریافتکننده اولین تراکنش بیتکوین؛ نیک سابو، که یک ارز دیجیتال در دهه ۱۹۹۰ با نام “بیت گلد” طراحی کرد؛ لن ساسامان، یکی از توسعهدهندگان و اپراتورهای اصلی ریمیلر میکسمستر؛ جیمز ای. دونالد سایفرپانک نسبتاً ناشناخته؛ و بن لوری، منتقد قدیمی بیتکوین اشاره کرد.
یکی از مواردی که “آقای مرموز ناکاموتو” را جذاب میکند، این است که میتوانید ببینید چگونه والاس به تدریج به جنون میرسد، در حالی که بین این نامها به جلو و عقب حرکت میکند. هر بار که او به یک نفر محدود میشود، یک اطلاعات جدید وارد میشود و نظریهاش را منفجر میکند. والاس برای رویکرد چندوجهیاش به ماجرای ناکاموتو تحسین برانگیز است. او از سبکشناسی برای ایمیلها و کدهای ناکاموتو به وفور استفاده میکند، شواهد موقعیتی را به دقت بررسی میکند، تقریباً با همه نامزدهای ممکن مصاحبه میکند و حتی برای درک بهتر آنچه سایفرپانکها میگویند، یادگیری برنامهنویسی میکند.
در طول این تحقیق، البته، بحث این که آیا هویت ساتوشی ناکاموتو حتی اهمیتی دارد یا خیر، وجود دارد. اخیراً توجه به این سوال بیشتر شده، از جمله مستند “پول الکتریک: معمای بیتکوین” از HBO که در پاییز گذشته منتشر شد و متیو سیگل، رئیس داراییهای دیجیتال VanEck، در فوریه اظهار داشت که معتقد است جک دورسی، همبنیانگذار توییتر، بیتکوین را ایجاد کرده است.
همانطور که والاس اشاره میکند، هویت ناکاموتو یکی از بزرگترین اسرار قرن بیست و یکم است. با شروع پذیرش کامل وال استریت و کاخ سفید از بخش کریپتو، شاید احساس شود که قرار دادن چهرهای بر روی مخترع بیتکوین برای تمیزتر و ایمنتر شدن ادغام دارایی دیجیتال در سیستم مالی جهانی ضروری است.
والاس استدلال میکند که هویت ناکاموتو حائز اهمیت است زیرا کشف آن بر نحوه دیدگاه مردم نسبت به بیتکوین تأثیر میگذارد. او میگوید که افراد علاقهمند به کریپتو، ساتوشی را به عنوان یک چهره پرومتئوسی میبینند که بیتکوین را به عنوان هدیهای به بشریت آزاد کرد و سپس برای خیر بزرگتر ناپدید شد. اما اگر ناکاموتو جنایتکاری مثل رئیس سابق کارتل پل لرو بود که به دلیل زندانی بودن به کلیدهای خصوصی خود دسترسی ندارد، چه میشود؟ آیا بلکراک و فیدلیتی همچنان برای توصیه به مشتریان خود برای سرمایهگذاری در این ارز دیجیتال مسابقه میدهند؟
در نهایت، والاس به نوعی به این نتیجه میرسد که هل فینی احتمالاً در ایجاد بیتکوین نقش داشته است، اما احتمالاً به تنهایی کار نکرده و در هر صورت هر نظریهای تقریباً بدون ارائه مدارک غیرقابل انکار توسط ناکاموتو غیرممکن است. اما “آقای مرموز ناکاموتو” هوشمندانه ساخته شده و فقدان نتیجهگیری احساس ناامیدی را ایجاد نمیکند. در نهایت، همه چیز به دنبال کردن است.
“چه چیزی میتوانیم از زندگینامه ناکاموتو بیاموزیم؟” والاس در جایی میگوید، پس از آنکه یکی از دوستانش پیشنهاد میدهد داستان بدون پاسخ بهتر خواهد بود. “که او یک استاد دانشگاه تصادفی بود که یک فکر خوشفکر داشت؟ نه، آنچه بیش از همه درباره ناکاموتو جالب بود، غیاب او بود. او با آنچه ما دربارهاش نمیدانستیم تعریف شد.”